سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ سهل پسر حنیف أنصارى پس از بازگشت از صفّین در کوفه مرد ، و امام او را از هرکس بیشتر دوست مى‏داشت فرمود : ] اگر کوهى مرا دوست بدارد در هم فرو ریزد [ و معنى آن این است که رنج بر او سخت شود و مصیبتها به سوى او شتاب گیرد . و چنین کار نکنند جز با پاکیزگان نیکوکار و گزیدگان اخیار . و این مانند فرموده اوست که : ] [نهج البلاغه]   بازدید امروز: 0  بازدید دیروز: 8   کل بازدیدها: 15441
 
شمیم رضوی - جاده خاکی
 
|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| پیوندهای روانه || غریب آشنا [110]
دخترانه [76]
پوتین خاکی [166]
هوای دوست [173]
از اوناشه [75]
مناسب همه [78]
بسیج دانشجویی درگز [73]
درگز [137]
سایت توپ [74]
[آرشیو(9)]


|| اشتراک در خبرنامه ||   || درباره من || شمیم رضوی - جاده خاکی
حمیدرضا پژهان
انشاء الله سرباز امام زمان(عج) السلام علیک یا ابا صالح المهدی(عج)

|| لوگوی وبلاگ من || شمیم رضوی - جاده خاکی

|| لوگوی دوستان من ||



|| اوقات شرعی ||


|| آهنگ وبلاگ من ||

|| وضعیت من در یاهو || یــــاهـو
شمیم رضوی
نویسنده: حمیدرضا پژهان(جمعه 86/9/2 ساعت 1:53 عصر)
امام رضا(ع) و مسئله‌ای به نام همکاری با حکومت ظالمان
همین ائمه که همکاری با خلفا را تا این حد نهی می‌کنند و ممنوع می‌شمارند، در عین حال، اگر کسی همکاری‌اش به نفع جامعه مسلمین باشد، آنجا این همکاری را جایز می‌دانند؛ یعنی قبول پست از ناحیه ظالم، فی حد ذاته حرام است، ولی همین در مواردی مستحب می‌شود و در مواردی واجب.
هم‌زمان با میلاد سراسر نور و سرور امام هشتم، «تابناک» به بهانه ویژگی منحصر به فرد امام رضا(ع) در پذیرش تحمیلی پست ولایتعهدی حکومت ظالم عباسی،‌ به بررسی مسئله همکاری با حکومت ظالمان می‌پردازد.

به نظر می‌رسد نگاه امامان شیعه به حکومت خلفای اول تا سوم با امرای بعدی بنی‌امیه، بنی‌مروان و بنی‌عباس متفاوت بوده است، اما در میان اهل بیت(ع) تنها امامی که مدت کوتاهی دارای یک عنوان سیاسی در حکومت ظالم عباسی بوده، امام رضا(ع) است.

استاد شهید مرتضی مطهری به همین بهانه به بررسی موضوع همکاری با خلفا از نظر ائمه اطهار(ع) می‌پردازد و می‌گوید: می‌دانیم که در همان زمان خلفای عباسی، با آن همه مخالفت شدیدی که ائمه ما با خلفا داشتند و افراد را از همکاری با آنان منع می‌کردند، در موارد خاصی، همکاری با دستگاه آنها را به خاطر رسیدن به برخی اهداف اسلامی، تجویز و بلکه تشویق می‌کردند.

«صفوان جمّال» ـ که شیعه موسی‌بن‌جعفر است ـ شترهایش را برای سفر حج به هارون کرایه می‌دهد. می‌آید خدمت موسی‌بن‌جعفر. حضرت به او می‌گوید: «تو همه چیزت خوب است، الّا یک چیزت». می‌گوید: «چی؟» می‌فرماید: «چرا شترهایت را به هارون کرایه دادی؟» می‌گوید: «من که کار بدی نکردم، برای سفر حج بود، برای کار بدی نبود». فرمود: «برای سفر حج هم نباید چنین می‌کردی». بعد فرمود: «لابد پس کرایه‌اش باقی مانده است که بعدا باید بگیری». عرض کرد: «بله». فرمود: «و لابد اگر به تو بگویند چنانچه هارون همین الان از بین برود، راضی هستی یا راضی نیستی، دلت می‌خواهد که طلب تو را بدهد و بعد بمیرد. این مقدار راضی به بقای او هستی؟». گفت: «بله». فرمود: «همین مقدار راضی بودن به بقای ظالم، گناه است».

صفوان که یک شیعه خالص است، ولی سوابق زیادی با هارون دارد، فورا رفت تمام وسایل کار خود را یکجا فروخت. (او حمل‌ونقل‌دار بود). به هارون خبر دادند که صفوان هرچه شتر و وسایل حمل‌ونقل داشته، همه را یکجا فروخته است. هارون احضارش کرد. گفت: «چرا این کار را کردی؟» گفت: «دیگر پیر شده‌ام و از کار مانده‌ام، نمی‌توانم بچه‌هایم را خوب اداره کنم، فکر کردم که دیگر از این کار به کلی صرف نظر کنم». هارون گفت: «راستش را بگو». گفت: «همین است». هارون خیلی زیرک بود، گفت: «آیا می‌خواهی بگویم قضیه چیست؟ من فکر می‌کنم بعد از این‌که تو با من این قرارداد معامله را بستی، موسی‌بن‌جعفر به تو اشاره‌ای کرده». گفت: «نه، این حرف‌ها نیست». گفت: «بیخود انکار نکن. اگر آن سوابق چندین ساله‌ای که من با تو دارم نبود، همین‌جا دستور می‌دادم گردنت را بزنند».

همین ائمه که همکاری با خلفا را تا این حد نهی می‌کنند و ممنوع می‌شمارند، در عین حال، اگر کسی همکاری‌اش به نفع جامعه مسلمین باشد، آنجا که می‌رود از مظالم و شرور بکاهد؛ یعنی در جهت هدف و مسلک خود فعالیت کند ـ نه آن کاری که صفوان جمّال کرد که فقط تأیید و همکاری است ـ این همکاری را جایز می‌دانند. یک وقت یک کسی می‌رود پستی را در دستگاه ظلم اشغال می‌کند، برای این‌که از این پست و مقام، حسن استفاده کند؛ این همان چیزی است که فقه ما اجازه می‌دهد، سیره ائمه اجازه می‌دهد، قرآن هم اجازه می‌دهد.

استدلال حضرت رضا(ع)
برخی به حضرت رضا(ع) اعتراض کردند که «چرا همین مقدار اسم تو آمد جزو اینها؟» فرمود: «آیا پیغمبران شأنشان بالاتر است یا اوصیای پیغمبران؟» گفتند: «پیغمبران». فرمود: «یک پادشاه مشرک بدتر است یا یک پادشاه مسلمان فاسق؟» گفتند: «پادشاه مشرک». فرمود: «آن کسی که همکاری را با تقاضا بکند بالاتر است یا کسی که به زور به او تحمیل کنند؟» گفتند: «آن کسی که با تقاضا بکند». فرمود: «یوسف صدیق پیغمبر است، عزیز مصر کافر و مشرک بود و یوسف خودش تقاضا کرد که "اجعلنی علی خزائن الأرض انِی حفیظ علیم"(یوسف ـ55)؛ چون می‌خواست پستی را اشغال کند که از آن پست، حسن استفاده کند. تازه عزیز مصر کافر بود، مأمون مسلمان فاسقی است؛ یوسف پیغمبر بود، من وصیّ پیغمبر هستم؛ او پیشنهاد کرد و مرا مجبور کردند. صرف این قضیه که نمی‌شود مورد ایراد واقع شود».

حال، حضرت موسی‌بن‌جعفری که صفوان جمّال را که صرفا همکاری می‌کند، وجودش فقط به نفع آنهاست شدید منع می‌کند و می‌فرماید: «چرا تو شترهایت را به هارون اجاره می‌دهی»، «علی بن یقطین» را که با او سر و سرّی دارد و شیعه است و تشیع خودش را کتمان می‌کند، تشویق می‌نماید که حتما در این دستگاه باش، ولی کتمان کن و کسی نفهمد که تو شیعه هستی؛ وضو را مطابق وضوی آنها بگیر،‌ نماز را مطابق نماز آنان بخوان؛ تشیع خود را به اشدّ مراتب مخفی کن، اما در دستگاه آنها باش که بتوانی کار بکنی.

این همان چیزی است که همه منطق‌ها اجازه می‌دهد. هر آدم با مسلکی به افراد خودش اجازه می‌دهد که با حفظ مسلک خود و به شرطی این‌که هدف، کار برای مسلک خود باشد، نه برای طرف، وارد دستگاه دشمن شوند؛ یعنی آن دستگاه را استخدام کنند برای هدف خودشان، نه دستگاه آنها را استخدام کرده باشد برای هدف خود. شکلش فرق می‌کند، یکی جزو دستگاه است، نیروی او صرف منافع دستگاه می‌شود و یکی جزو دستگاه است،‌ نیروی دستگاه را در جهت مصالح و منافع آن هدف و ایده‌ای که خودش دارد، استخدام می‌کند.

به نظر من اگر کسی بگوید این مقدار هم نباید باشد، این یک تعصب و جمود بی‌جهت است. همه ائمه این جور بودند که از یک طرف، شدید همکاری با دستگاه خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس را نهی می‌کردند و هر کسی که عذر می‌آورد که آقا بالاخره ما نکنیم، کس دیگر می‌کند، می‌گفتند: همه نکنند، این‌که عذر نشد، وقتی هیچ‌کس نکند، کار آنها فلج می‌شود و از سوی دیگر، افرادی را که آنچنان مسلکی بودند که وقتی در دستگاه خلفای اموی یا عباسی بودند، درواقع دستگاه را برای هدف خودشان استخدام می‌کردند، تشویق می‌کردند، چه تشویقی! مثل همین «علی بن یقطین» یا «اسماعیل بن بزیع» و روایاتی که ما در مدح و ستایش چنین کسانی داریم، حیرت‌آور است؛ یعنی اینها را در ردیف اولیاءالله درجه اول معرفی کرده‌اند. روایاتش را شیخ انصاری در مکاسب در مسئله «ولایت جائر» نقل کرده است.

ولایت جائر
مسئله‌ای داریم در فقه به نام «ولایت جائر»، یعنی قبول پست از ناحیه ظالم. قبول پست از ناحیه ظالم، فی حد ذاته حرام است، ولی فقها گفته‌اند: همین که فی حد ذاته حرام است، در مواردی مستحب می‌شود و در مواردی واجب. نوشته‌اند اگر تمکن از امر به معرف و نهی از منکر ـ که امر به معرف و نهی از منکر درواقع؛ یعنی خدمت ـ متوقف باشد، بر قبول پست از ناحیه ظالم، پذیرفتن آن واجب است. منطق هم همین را قبول می‌کند، زیرا اگر بپذیرید می‌توانید در جهت هدفتان کار و خدمت کنید، نیروی خودتان را تقویت و نیروی دشمنتان را تضعیف کنید. من خیال نمی‌کنم اهل مسلک‌های دیگر، همان‌ها که مادی و ماتریالیست و کمونیست هستند، این‌گونه قبول پست از دشمن و ضد خود را انکار کنند؛ می‌گویند: «بپذیر، ولی کار خودت را بکن».

ما می‌بینیم در مدتی که حضرت رضا(ع) ولایتعهد را قبول کردند، کاری به نفع آنها صورت نگرفت، به نفع خود حضرت صورت گرفت. صفوف، بیشتر مشخص شد. به علاوه حضرت در پست ولایتعهدی به طور غیررسمی شخصیت علمی خود را ثابت کرد که هیچ وقت دیگر ثابت نمی‌شد. در میان ائمه، به اندازه‌ای که شخصیت علمی حضرت رضا و حضرت امیر ثابت شده ـ و حضرت صادق هم در یک جهت دیگری ـ شخصیت علمی هیچ امام دیگری ثابت نشده است. حضرت امیر به واسطه همان چهار، پنج سال خلافت، آن خطبه‌ها و آن احتجاجات که باقی ماند، حضرت صادق به واسطه آن مهلتی که جنگ بنی‌عباس و بنی‌امیه با یکدیگر به وجود آورد که حضرت حوزه درس چهار هزار نفری تشکیل داد و حضرت رضا برای همین چهار صباح ولایتعهد و آن خاصیت علم‌دوستی مأمون و آن جلسات عجیبی که مأمون تشکیل می‌داد و از مادیین گرفته تا مسیحی‌ها، یهودی‌ها، مجوسی‌ها، صابئی‌ها و بودایی‌ها، علمای همه مذاهب را جمع می‌کرد و حضرت رضا را می‌آورد و حضرت با اینها صحبت می‌کرد و واقعا حضرت رضا در آن مجالست ـ که اینها در کتاب‌های احتجاجات هست ـ هم شخصیت علمی خود را ثابت کرد و هم به نفع اسلام خدمت نمود، درواقع از پست ولایتعهد یک استفاده غیررسمی کرد، آن شغل‌ها را نپذیرفت، ولی استفاده اینچنینی هم کرد.
 
منبع: مجموعه آثار استاد شهید مرتضی مطهری-ج 18


نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

[blogtitle] منوی اصلی صفحه نخست پست الکترونیک خانگی سازی اضافه به علاقه مندیها تماس با مدیر سایت لوگوی من نویسندگان [authorname] ([authorpost]) موضوعات [catname] ([catarchive]) آرشیو مطالب [archivedate] ([archiveposts]) لینکستان [linkname] طراحی قالب های بلا گفا پرشین وبلاگ لیست وبلاگ های فارسی قالب های وبلاگ اخبار ایران اخبار ICT تفریحات اینترنتی تالارهای گفتگو لینکدونی [dumpname] ([dumpclicks]) آرشیو لینکدونی لوگوی دوستان آمار وبلاگ امروز : [fulldatetoday] افراد آنلاین : نفر بازدید های امروز : [today] بازدید های دیروز : [lastday] کل بازدید ها : [all] کل مطالب : [totalpost] کل نظر ها : [totalcomment] ایجاد صفحه : [generation] ثانیه [atom] [rss] طراح قالب [blogtitle] [title] ... [catname] [post] [continue] |+| نوشته شده توسط [author] در [fulldate] و ساعت [time] | نظر شما ([comments]) ویرایش شده در [editfulldate] ساعت [edittime] نوشته های پیشین + [topictitle] صفحات : [PageName] منوی اصلی صفحه نخست پست الکترونیک خانگی سازی اضافه به علاقه مندیها تماس با مدیر سایت لوگوی من نویسندگان [authorname] ([authorpost]) موضوعات [catname] ([catarchive]) آرشیو مطالب [archivedate] ([archiveposts]) لینکستان [linkname] طراحی قالب های بلا گفا پرشین وبلاگ لیست وبلاگ های فارسی قالب های وبلاگ اخبار ایران اخبار ICT تفریحات اینترنتی تالارهای گفتگو لینکدونی [dumpname] ([dumpclicks]) آرشیو لینکدونی لوگوی دوستان آمار وبلاگ امروز : [fulldatetoday] افراد آنلاین : نفر بازدید های امروز : [today] بازدید های دیروز : [lastday] کل بازدید ها : [all] کل مطالب : [totalpost] کل نظر ها : [totalcomment] ایجاد صفحه : [generation] ثانیه [atom] [rss] طراح قالب [blogtitle] [title] ... [catname] [post] [continue] |+| نوشته شده توسط [author] در [fulldate] و ساعت [time] | نظر شما ([comments]) ویرایش شده در [editfulldate] ساعت [edittime] نوشته های پیشین + [topictitle] صفحات : [PageName]